سوررئال

باوند بهپور
yeyaboo@yahoo.com

سوررئال


باوند بهپور

آب در كنار پايه‌‌هاي فلزي صندلي آرام تكان تكان مي‌‌خورد. از ميان دو پلك گشوده‌‌اش دو رشته آب (تقريباً به قطر كرة چمشهايش) به بيرون فواره مي‌‌زند. آب با صدايي بسيار آرام و مطبوع و يكنواخت بر روي سطح فورميكا - كه طرح چوب دارد - پخش مي‌‌شود و به دور چهار پاية براق استوانه‌‌اي شكل ميز مي‌‌پيچد و پايين مي‌‌رود.

زن پايش را آرام از لبة درگاه برمي‌‌دارد و به درون آب -يك پله پايين‌‌تر- مي‌‌گذارد. پاي زن آرام -در واقع بسيار آرام- تا نيمة ماهيچة پشت ساق با صدايي خفه در آب فرو‌مي‌‌رود. آشپزخانه كاملاً روشن است و انعكاس آب بر روي ديوارها و كاشيهاي سفيد مي‌‌درخشد. زن پاي ديگر خود را از درگاه برمي‌‌دارد و آرام -در واقع بسيار آرام- تا نيمة ماهيچة پشت ساق با صدايي خفه در آب مي‌‌گذارد. آب در كنار پاهايش تكان تكان مي‌‌خورد و انعكاس پرپيچ و تاب خود را بر پوست پايش مي‌اندازد.

زن به ميز نزديك مي‌‌شود و براي اين كار چند گامي بر‌‌مي‌‌دارد كه طبيعتاً با صداي خفه و آرام آب همراه است. به خصوص كه زن اين كار را با متانتي در خور مراسم مذهبي يا درباري انجام مي‌‌دهد. گرچه سادگي پيراهن گشاد آستين كوتاه (به رنگ كرمي روشن) و دامن بدون پليسه‌‌اي كه پوشيده و تا زير زانو مي‌‌آيد جلوه‌‌اي كاملا خانگي دارد.

زن با همان متانت در حالي كه ساق دستهايش به سمت بالاست (گويي اين مراسم را پيشاپيش بارها تمرين كرده باشد) دو رشته آب را به دست مي‌‌گيرد. انگشتهاي زن به آرامي به دور رشته‌‌هاي آب بسته مي‌‌شود و با حركتي كه سرعت و شدت آن با حركات پيش از آن تناسبي ندارد رشته‌‌هاي آب را به سمت خود مي‌‌كشد. بدن مرد تكاني مي‌‌خورد، به طوري كه ناخودآگاه كف دستها را بر روي ميز مي‌‌گذارد و چشمهاي مرد چسبيده به رشته‌‌هاي آب بيرون مي‌‌آيد. زن دو رشته آب را (كه بي‌‌شباهت به ساقه‌‌هاي گياهي غده‌‌اي نيستند- تربچه‌‌هايي با ساقه‌‌هاي بلند سفيد، مانند ساقه‌‌هاي كرفس) به كناري پرتاب مي‌‌كند. برخورد اين ساقه‌‌ها با سطح آب از آنچه انتظار مي‌‌رود شديدتر و شايد بتوان گفت سينمايي است؛ اما بر خلاف انتظار ساقه‌‌ها بر روي سطح آب نمي‌‌ماند و با همة سبكي، فورا در آب فرو مي‌‌رود.

مرد دستها را بر روي چشمهايش مي‌گذارد و زن به آرامي روي صندليي موازي با ميز مي‌‌نشيند. كم‌‌كم چهرة مرد با لبخندي گشوده مي‌‌شود و كمي بعد، اين لبخند به خنده‌‌اي تبديل مي‌‌شود كه چهرة مرد را مي‌‌لرزاند. مرد از جاي خود برمي‌‌خيزد و بر روي ديوارها و سقف شروع به دويدن مي‌‌كند. جمجمه‌‌اش در قسمت پشت سر كوچكتر و كوچكتر مي‌‌شود و در نهايت مانند كيسه‌‌اي خالي در پشت سرش در حال حركت تكان مي‌‌خورد.



 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30005< 3


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي